عمليات فرامرزي عليه تروريزم، پندار يا واقعيت؟
محمداسحاق فياض محمداسحاق فياض

همانطوري كه كارشناسان نظامي ناتودر افغانستان پيش بيني كرده بودند كه حملات گروه طالبان و القاعده در افغانستان در سال آينده شدت بيشتري خواهد يافت، اين پيش بيني ها حتي زود تراز موعد  آشكار گرديد و نيروهاي طالبان در شديد ترين سرماي زمستان به راحتي به نيروهاي دولتي و قواي ناتو در جنوب و جنوب شرق افغانستان حمله كردند و درگيري ميان اين نيروها و طالبان همچنان ادمه دارد، هر چند كه دراين درگيري ها تلفات افراد طالبان بيشتراست و اردوي ملي و ناتو سرعت عمل نيروهاي طالبان در اين جنگ ها گرفته است، اما  ظهور قارچ گونه نيروهاي مسلح طالبان در جنوب و جنوب شرق نشان مي دهد كه اين گروه همچنان فعال است و مصمم به ادامه آشوبها و نا امني ها در  كشور مي باشند. گفته مي شود لاقل دو درگيري سنگين بين نيروهاي ناتو و شورشيان مسلح طالبان در سال 2007 رخ داده است. اولين در گيري در ولايت پكتيكا رخ داد كه درآن حدود هشتاد تن از شورشيان طالبان كه از مرز پاكستان عبور كرده و داخل افغانستان شده بودند، كشته شدند.

دومين حمله در ولسوالي كجكي  و لايت هلمند صورت گرفت كه در آن سي تن از طالبان كشته شدند و وسايط نقليه و تجهيزات طالبان آسيب فراوان ديد. هر چند كه طالبان ادعا دارد كه بر نيروهاي ناتو تلفات زيادي وارد كرده و از جمله دو تانك آنان را منهدم كرده است، اما آنچه كه در اين دو حمله قابل تامل و بررسي است اين است ريشه هاي ناامني در جنوب نه تنها در حال خشك شدن است بلكه در حال ريشه دواني بيشتر نيز هست.

سياست مداران افغاني و پاكستاني بدوراز واقعيت هاي منطقه به راحتي ريشه هاي بحران رشد طلبان را در داخل مرزهاي همديگر پاس مي دهند و خويشتن را در نقش و گسترش چنين آشوبي مبرا مي دانند و ديگري را متهم مي كنند،اما واقعيت اين است كه ريشه هاي طالبان در دو سوي مرز همچنان در حال گسترش است و عوامل رشد آن هم در درون پاكستان و هم در داخل افغانستان موجود مي باشد، زيرا اگر طالبان در درون افغانستان زمينه اي براي فعاليت نداشته باشد چگونه مي توانند گروه گروه و تيم تيم از مرز پاكستان وارد خاك افغانستان شده و در ميان قبايل و روستاها نا پديد مي گردند و ناگهان قارچ گونه از گوشه اي ديگر سر در مي آورند و  بر نيروهاي دولتي و قواي ائتلاف و ناتو، حمله مي كنند ، اگر آنان از حمايت هاي توده اي بر خور دار نباشند چگونه هنگام ورد از مرز ناگهان با سلاح ها و تجهيزات شان ناپديدي مي شوند و پس از رفع خستگي و تجديد قوا و آمادگي هاي لازم براي حملات و آشوب، قارچ گونه سر در مي آورند.

      مقامات كشور همسايه ما پاكستان نيز نمي توانند واقعيت حمايت از طالبان را انكار كنند. اين كه طالبان در پاكستان تمويل و تجهيز مي گردند و آموزش داده مي شوند و در اين كشور جلب و جذب براي طالبان صورت مي گيرد، جاي هيچ گونه شك و ترديدي نيست، مقامات پاكستاني نمي خواهند جلو اين گونه فعاليت ها را بگيرند يا  توان جلو گيري از فعاليت طالبان را در خاك خود ندارند، واقعيت اين است ريشه هاي پرقدرت طالبان در پاكستان درحال رشد و نمو است و اگر اين ريشه ها قطع نگردد جنوب افغانستان روي آرامش را در سال آينده خورشيدي نيز نخواهد ديد.

 آنچه از كتاب در خط آتش جنرال پرويز مشرف رئيس جمهور پاكستان، بر مي آيد اين است كه اين كشور در برابر فعاليت نيروهاي افراطي بنياد گرا و القاعده نا توان است، آقاي مشرف ادعا دارد كه پاكستان نيز از نيروهاي تروريستي  ضربات زيادي را متحمل شده است او در فصل 22 كتاب خود، شواهد زيادي از اقدامات تروريستي در كتابش ارايه مي دهد از جمله به طرح ترورخودش وطرح ترور شوكت عزيز نخست وزير پاكستان ويك جنرال بلند پايه اردوي پاكستان و كشتار مسيحيان و چند ترور انتحاري ديگر در داخل پاكستان  بعد از شكست طالبان و القاعده در افغانستان، اشاره دارد. او مي نويسد: با تاسف، وقتی اقدام به قطع شاخ و برگ تروریسم کردیم، یک جبهه دیگر علیه ما گشوده شد: سازمان های تندرو و پیکارجوی سراسر جهان بهای برای سرم تعین کردند و ترور خارجی ها را در کشور ما گسترش دادند. در سال 2002 تروریستان به عابدان یک کلیسای اسلام آباد و کودکان یک مکتب تحت سرپرستی مسیحیان در موری و نیز به بیماران یک شفاخانه مسیحی در تاکزیلا حمله کردند. مهندسان دریایی فرانسه و کنسولگری آمریکا در کراچی نیز هدف بمبگذاری قرار گرفتند و دانیل پیرل، روزنامه نگار آمریکایی ربوده و کشته شد....

و نيز او به كشته شدن چند تن ازنيرودريايي فرانسه در كراچي اشاره دارد و مي نويسد: هشتم ماه می 2002، وقتی یک بس نیروهای دریایی پاکستان از هتل شیراتون کراچی بیرون شد، موتری به رانندگی یک بمبگذار انتحاری به این بس کوبیده شد. انفجار مهیب، بس، هتل و ساختمان های پیرامون را تکان داد. این بس حامل مهندسان و کارشناسان فنی فرانسوی بود که روی یک پروژه زیر دریایی کار می کردند. یازده شهروند فرانسوی و دو پاکستانی ضمن این حمله جان دادند 24 نفر دیگر هم زخمی شدند.

 اگر به تاريخ اتفاقات تروريستي در پاكستان دقت شود در ست پس از شكست القاعده و طالبان در افغانستان است و آن زماني است كه طبق گفته خود آقاي مشرف در فصل پنجم كتابش، در پي تهديد اتمي آمريكا عليه پاكستان تسليم خواسته هاي آمريكا شده و از حمايت طالبان والقاعده دست بر داشته است. آقاي مشرف در كتاب خود يك واقعيت بزرگ را ناديده گرفته است و آن  توافق و سازش مجدد پاكستان با طالبان و القاعده است.

آيا كسي تا كنون از اين كشور سئوال كرده است كه چرا گروههاي تروريستي به حملات خود عليه نيروهاي خارجي در پاكستان و مقامات دولتي اين كشور بعد از سال 2002 ادامه نداده است؟ با آنكه طالبان و القاعده در اين كشور ظهور مجدد يافت و حملات گسترده خود را از داخل پاكستان به افغانستان گسترش داد، در پاكستان نيروهاي خارجي  به سلامت زندگي مي كنند و عليه مقامات بلند پايه اين كشور سوء قصد صورت نمي گيرد، اما در افغانستان حتي علما و مذهبي هاي ميانه رو از دست تروريست ها  در امان نيستند.

به نظر اين قلم توافق پنهاني مجدد پاكستان با نيروهاي طالبان و القاعده به دليل ترس و نا تواني پاكستان در مقابل افراطيت مذهبي در اين كشور است و مهار تروريسم و افراطيت  ازچنگ اين كشور نيز خارج شده است، پس بهترين راه اعتراف به اين واقعيت است تا جامعه بين المللي استراتژي تازه اي در قبال مبارزه با تروريسم اتخاذ كنند.      

 بر اين اساس استراتژي مبارزه با طالبان و تروريزم با يد طوري طرح ريزي شود كه شامل هردو نقطه مرزي گردد و به دور از ملاحظات سياسي، آشكارا ريشه هاي در حال رشد طالبان را هدف قرار دهند. در غير اين صورت سال 1386 خورشيدي نيز خونين ترين سال براي افغانستان در طول 5 سال گذشته خواهد بود.

 اعلام آمادگي نيروهاي ائتلاف براي عمليات فرامرزي عليه تروريست ها و طالبان حركت مثبت به نظر مي رسد و براي گذر از بحران آشوب هاي جنوب چاره اي جزعمليات هاي فرامرزي نيست. اما سئوال اساسي اين است كه نيروهاي ائتلاف تا چه اندازه به اين استراتژي  پاي بند است و آيا از توان اجراي آن بر آمده مي تواند؟ و نيز تا چه اندازه توافق مقامات فرامرزي را به دست آورده است و آنان را در انجام چنين كاري مصمم ساخته است، زيرا ممكن است انجام عمليات هاي  فرامرزي به پرستيژظاهري برخي از همسايگان ضربه وارد كند.

 به هرحال طرح عمليات فرامرزي قواي ائتلاف براي ريشه كني تروريسم در منطقه ضروري به نظر مي رسد به شرط آن كه گام هاي عملي در اين راستا بر داشته شود و فرصت ها در چانه زني هاي سياسي و وقت كشي هاي ديپلماتيك هدر نرود.     

    

 


January 21st, 2007


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی